سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ

عرفه امد و من باز مصفا نشدم
حاجی معتکف یوسف زهرا نشدم
همه گشتند سفید و دل من هست سیاه
باز هم شکر که پیش همه رسوا نشدم
هر طبیب درد مرا دید، بکرد زود ردم
کار از کار گذشت لیک مداوا نشدم
من به دنبال توام یا که به دنبال خودم
هر کجا در پی خود گشتم و پیدا نشدم
هر چه نالیدم اثر بر دل دلدار نکرد
باب میل دل پر غصه ی مولا نشدم
عرفات دل من بوی محرم دارد
چه کنم زائر آن تربت سقا نشدم
من چه دانم چه به روز دل ارباب گذشت
مند که بی لشکر و بی یاور و تنها نشدم
من شنیدم که روی سینه ی او بنشستند
من لگد کوب سم مرکب اعدا نشدم
من کجا مثل حسین داغ برادر دیدم
مثل او بر سر نعش قمرم تا نشدم
من از آن روز که از چشم شما افتادم
دست و پا ها زدم، افسوس دگر پا نشدم

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/8/3ساعت 9:54 عصر توسط ویروس| نظرات ( ) |