به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
می رسد از شهر کوفه شهادت مظلومانه ی امام علی بن ابی طالب پدر دلسوز شیعیان نه فقط یتیمان بر شیعیان آن حضرت علی الخصوص امام زمان ارواحنا فداه تسلیت باد اللهم عجل لولیک الفرج http://www.eshqnameh.parsiblog.com بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا یه کیک خیلی خوش طعم ،با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه خوندن همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس واسه تولد تو باید دنیا رو اورد ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد اینا یه یادگاری توی خاطره هاته ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد تولدت عزیزم پراز ستاره بارون پر از باد کنک و شوق ،پر از اینه و شمعدون الهی که همیشه واسه تبریک امروز بیان یه عالم عاشق ،بیاد هزار تا مهمون 10 مرداد روز تولد دو تن از هم بلاگی های عزیزمونه از صمیم قلب بهشون تبریک میگم شاهد و گمنام... عزیز تولدتون مبارک...
ای خدا بوی جدایی
ذکر زینب گشته امشب
باب مظلومم کجایی
می رسد از کوفه بسیار
کودکان داغ دیده
ظرف شیر و چشم باران
حال ایتام صغیره
فرق خونین علی و
ناله های قلب زینب
هم وصیت کرده حیدر
با تمام صبر زینب
از میان کوچه ها و
کربلا گفته دمادم
گفته حیدر بر ابالفضل
جان تو و این برادر
خوانده حیدر بر ابالفضل
ثانی حیدر مؤدب
یک اشاره از حسینم
تارو مار لشکر از عباس مردم
خوانده حیدر خاطرات
ذولفقارو ساده محکم
در میان گوش های
ساقی عرفان لشکر
در شب غصه قرار بود
هم امامت هم ولایت
با امام مجتبی گردد هدایت
از شب حمله به بیت فاطمه ماند یادگاری
که پس از داغ امامت طعنه ها و بی کسی ها
بر امام دیگری گیرد ولایت
بیا حاجتت را روا مى کنم
تو از من گریزانى و باز من
تو را بنده ى خود صدا مى کنم
اگر چه ز کار تو ناراضیم
تو را باز از خود رضا مى کنم
تو با من کنى قهر و من آشتى
تو کردى خطا من عطا مى کنم
تو را خواندم اکنون که باز آمدى
کجا دست خالى رها مى کنم؟
به کارت زدى بس گره هاى کور
مخور غم که از لطف وا مى کنم
تو مستوجب آتش دوزخى
من از اشک چشمت حیا مى کنم
مرنج از بلاها
که من گاه گاه
نوازش تو را با بلا مى کنم
ز آلودگى تا که پاکت کنم
تو را عاشق کربلا مى کنم
جواب تو را گر نگویم جفاست
کجا من به عبدم جفا مى کنم؟
طبیب و دواى تو میثم منم
مداوات با یک دعا مى کنم